دوران سياه محمدرضاشاهي(2)سال 1356، آغاز موجي تازه در انقلاب


 

نویسنده: آيت الله محمدتقي مصباح يزدي(دامت برکاته)




 
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُواحْذَرُونَ؛128 و ما اراده داريم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست‏شده اند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين] كنيم، در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناك بودند، بنمايانيم.

1. مقدمه
 

در درس پيشين، در ادامه ي بررسي حرکت هاي مردمي معاصر، به اولين حرکت هاي انقلابي امام خميني رحمه الله و پيروان ايشان اشاره شد و روند تحولات در آن دوران؛ يعني از آغاز نهضت انقلاب اسلامي تا سال 1343 که سال تبعيد امام خميني رحمه الله به ترکيه و سپس عراق بود، مورد بررسي قرار گرفت. از آن زمان تا سال 1355 وقايعي در تاريخ انقلاب اسلامي به وجود آمد که علي رغم نقش آنها در تحولات بعدي، از اهميت کمتري برخوردار هستند. از اين رو، بررسي تحولات اين دوره را به اهل تحقيق واگذار نموده، در اين درس به شرح وقايع بعدي که از اهميت بيشتري برخوردار است اشاره خواهيم کرد.به دليل وقايع خاصي که در سال 1356 و 1357 اتفاق افتاد، آغاز موجي تازه در روند پيروزي انقلاب اسلامي بود. ازاين رو جا دارد در اين درس، به اجمال، رويدادهاي واقع شده در اين دو سال را مد نظر قرار داده، نقش آنها را در پيروزي انقلاب اسلام يادآور گرديم.

2. شهادت فرزند امام و آغاز مرحله ي جديد نهضت
 

حاج سيد مصطفي خميني، فرزند برومند امام خميني رحمه الله، از روحانيون مبارزي بود که بعد از تبعيد پدر خويش بازداشت و راهي تبعيدگاه گرديد. وجود چنين شخصيتي مي توانست خطري بزرگ براي رژيم پهلوي باشد، اما وي بدون داشتن هيچ گونه بيماري وياعلائم بيماري، ناگهان دار فاني را وداع مي گويد و با توجه به روشن شدن نقش ساواک در وقوع مرگ هاي مشکوکي نظير آن، مردم، ساواک را عامل شهادت فرزند امام دانستند. و به همين خاطر در ايران به حدي از او تجليل نمودند که رژيم شاه را به عکس العمل واداشت.129 شهادت آيت الله سيد مصطفي خميني، محيط رعب و وحشت حاکم بر کشور را شکست و مردم چون سيل خروشان براي سرنگوني دولت و رژيم شاهنشاهي به تکاپو افتادند. از اين زمان ابتکار عمل در دست مردم و رهبري نهضت قرار مي گيرد و کنترل اوضاع و جريانات از دست رژيم شاه خارج مي شود.130

3. اهانت به امام و قيام 19 دي قم
 

در روز 17 دي ماه 1356 در روزنامه ي اطلاعات، مقاله اي از احمد رشيدي مطلق به چاپ رسيد که در آن به امام خميني رحمه الله توهين شده و نسبت هاي ناروايي به ايشان داده شده بود. با انتشار اين مقاله در سطح کشور، اعتراضات گسترده اي آغاز گرديد. مردم قم دراين اعتراضات پيشتاز بودند و در پايان شب 18 دي ماه، در مسجد اعظم قم، شعارهايي در حمايت از امام خميني رحمه الله و در مخالفت با رژيم پهلوي سر دادند. در فرداي آن روز تظاهرات گسترده مردم قم تبديل به قيامي خونين گرديد و با دخالت نيروهاي نظامي، شماري از مردم به شهادت رسيدند که رقم دقيق آن تاکنون نيز مشخص نگرديده است. به دنبال اين قيام مردمي بود که موج اعتراضات، بسياري از مناطق کشور را در بر گرفت و قيام 19 دي مردم قم، منشأ حرکت هاي بعدي گرديد که پيروزي انقلاب اسلامي را رقم زد.

4. قيام مردم تبريز و يزد
 

در چهلم شهداي قم، مردم تبريز درصدد بودند تا اين نهضت را از طريق برگزاري مجالس ختم استمرار بخشند. از اين رو، در 29 بهمن 1356، عزاي عمومي اعلام گرديد و جمعيت بسياري براي شرکت در مجلس ختم راهي شدند. اما مأمورين رژيم، که به سلاح گرم نيز مجهز بودند، مانع از ورود مردم به مسجد شدند. افزايش جمعيت سبب شد تا مأموران اقدام به شليک تير هوايي نمايند و همين امر مردم را تحريک نمود و آنان ضمن بيان شعارهاي انقلابي، به مأموران يورش بردند و با به آتش کشيدن وسايل متعلق به پليس و دولت، راهپيمايي بزرگي را آغاز کردند. پليس هم وارد عمل شد و به سوي مردم تيراندازي نمود. در نتيجه، انبوهي از کشتگان و مجروحين راهي بيمارستان شدند که در اثر تيراندازي مأموران به چنان وضعيتي دچار شده بودند.
مردم يزد نيز به پيروي از فرمان امام خميني رحمه الله، در روزهاي 9 و 10 فروردين 1357، حماسه اي ديگر آفريدند. مردم آن ديار با تحريم عيد نوروز، به برپايي مجالس بزرگداشت شهداي قم و تبريز اقدام کردند. در راهپيمايي هاي پرشور مردم يزد، خواسته هاي ايشان مبني بر بازگشت امام از تبعيد، آزادي زندانيان سياسي و برچيده شدن رژيم پهلوي بيان گرديد. با دخالت نيروهاي امنيتي رژيم شاه و تيراندازي آنان به سوي مردم، جمع زيادي از آنان به شهادت رسيده و يا مجروح شدند.
اين سير تحولات باعث وحشت رژيم پهلوي گرديد و به همين خاطر روحانيون زيادي را روانه تبعيدگاه ها و عده زيادي از انقلابيون را روانه بازداشتگاه ها نمود. البته در شهرهاي ديگري همچون کرمان، شيراز، اصفهان، جهرم و اهواز نيز اين اعتراضات وجود داشت و حرکت هاي مردمي در آن مناطق نيز به شدت رژيم شاه را به وحشت انداخت.

5. عيد فطر، نقطه ي عطف حضور مردم
 

13 شهريور 1357، يکي ديگر از نقاط عطف انقلاب اسلامي است؛ چرا که اين روز مصادف با عيد فطر بود نماز عيد فطر تجلي گر حرکتي بود که پيروزي انقلاب اسلامي را تسريع بخشيد. در قيطريه مرکز تجمع مردم براي اقامه ي نماز عيد فطر در تهران صدها هزار انسان مسلمان گرد هم آمدند تا آواي وحدت بخش خود را سر دهند. اين تظاهرات عظيم با آرامش برگزار گرديد تا فرصت قتل عام را از شاه بگيرد. همين امر زمينه ي تأثير بيشتر اين حرکت تاريخي را فراهم ساخت و حرکت هاي انقلابي بعدي بلافاصله شکل گرفت.
پس از تظاهرات عظيم مردم در روز عيد فطر، امام خميني رحمه الله، طي بيانيه اي، ضمن تبريک آن روز، اين حرکت عظيم مردمي را تجليل نموده، از مردم خواستند تا به بيانات عوام فريبانه رژيم پهلوي اهميتي ندهند و به اين حرکت هاي بنيان کن خود ادامه دهند. در ضمن ايشان از ارتشيان نيز خواستند تا براي حفظ استقلال و بيرون آمدن از زير يوغ اسارت و ذلت وارد عمل شوند.131

6. جمعه ي سياه
 

17 شهريور 1357 همواره يادآور حماسه اي ديگر در فرايند انقلاب اسلامي است. پس از تظاهرات گسترده عيد فطر، حرکت هاي وسيع ديگري شکل گرفت که به شدت رژيم را به هراس انداخت. صبح جمعه، هرچند که رژيم در تهران و چندين شهر ديگر اعلام حکومت نظامي نموده بود، ليکن مردم تهران از صبح زود راهي ميعادگاه شدند و خيابان ژاله تا بهارستان مملو از جمعيت شد. مأموران رژيم با نشانه رفتن مسلسل هاي خود به سوي مردم، شمار زيادي از آنان را به شهادت رسانده، جمع زيادي را مجروح ساختند. اين فاجعه به قدري دهشتناک بود که واکنش سريع مراجع عظام را به دنبال داشت و سيل بيانيه ها و نامه هاي اعتراض آميز در محکوميت اين کشتار بي رحمانه، از سوي علما و مراجع صادر گرديد.132 اين امر زمينه ي مشتعل شدن آتش خشم مردم مسلمان و انقلابي ايران را فراهم ساخت و اين کشتار بي رحمانه، نه تنها مردم را از حرکت هاي بعدي نااميد نساخت، بلکه شمار بيشتري از مردم را به صحنه کشاند. در چهلم شهداي جمعه ي سياه نيز، اعلام عزاي عمومي گرديد و در بسياري از شهرهاي ايران تظاهرات هايي صورت گرفت و شماري نيز به شهادت رسيده وا مجروح شدند.133

7. هجرت امام از عراق به فرانسه
 

در زمان تبعيد امام خميني رحمه الله به عراق، رژيم بعث عراق آزادي عمل را از ايشان سلب کرده بود و مانع ادامه ي مبارزه ي ايشان با رژيم پهلوي مي شد. امام به ناچار، صلاح را در اين ديدند که به فرانسه رفته، در پاريس اقامت گزينند. اين هجرت مبارک، نقطه ي عطف ديگري در تاريخ انقلاب اسلامي ايران بود؛ چرا که اين امکان براي امام به وجود آمد که بتوانند به آسودگي، پيام خود را به گوش مردم انقلابي ايران برسانند. ناگفته نماند که با تلاش برخي ازياران نزديک امام خميني رحمه الله، بنا بود ايشان از عراق راهي کويت گردند، ليکن در مرز عراق و کويت، مأموران گمرکي کويت، مانع ايشان شدند و امام تصميم گرفتند به فرانسه هجرت کنند. از آن پس بيانيه ها و پيام هاي امام خميني رحمه الله آسانتر به دست طرفداران ايشان مي رسيد و انقلاب هر چه بيشتر به اهداف خود نزديک مي شد.134

8. شور انقلابي در محرم حسيني
 

ماه محرم و يادآوري حماسه ي عاشورا همواره محرکي قوي در پيشبرد اهداف انقلاب اسلامي بوده است. محرم سال 1399 ق. نيز نقشي بسزا در روند تحولات انقلاب اسلامي داشت. مردم مسلمان، در تداوم حرکت هاي مستمر انقلابي خود، از آموزه هاي قيام امام حسين رحمه الله بهره برده، در ابتداي ماه محرم، برفراز بام هاي منازل خود فرياد الله اکبر و لا اله الا الله سر دادند و در واقع تظاهراتي عظيم را در تهران و شهرهاي ديگر شکل دادند، بدون آن که مأموران بتوانند آنان را مورد تعرض قرار دهند. اين فريادها علاوه بر بام منازل به خيابان ها و مساجد نيز کشيده شد و هر لحظه بر جمعيت مردم در کوچه ها و خيابان ها افزوده گرديد. کشتار جمعي از تظاهرات کنندگان توسط مأموران نيز نتوانست اين حرکت حماسي را خاموش کند. امام خميني رحمه الله به مناسبت کشتار مردم در اول محرم 1399 ق، بيانيه اي صادر کرد و مبارزات مردمي را در ماه محرم آن سال جهت بخشيد. به طوري که دامنه ي اعتراضات به اعتصاب هاي کشوري کشيده شد و اين امر رژيم را واداشت تا دست به کشتارهاي ديگري بزند و حتي عده اي را در حرم مطهر امام رضا عليه السلام به رگبار ببندد.
تاسوعا و عاشوراي آن سال نيز حاکي از روح حماسي و حسيني در ميان انقلابيون بود. آيت الله طالقاني اعلام کرد که در روز تاسوعا با وجود تمام خطرات، در راهپيمايي شرکت خواهد کرد و به دنبال اين اعلام، مردم نيز از سوي گروه ها و جمعيت هاي مختلف، به اين راهپيمايي دعوت شدند. در نتيجه، رژيم ناچار شد اجازه راهپيمايي را به آنان بدهد، در اين روز و نيز در روز عاشورا تظاهرات هاي ميليوني برگزار گرديد و اين امر حاکي از آن بود که در ايران زمينه ي يک انقلاب، کاملاَ فراهم است.135
برخي بر اين اعتقادند که ملّت ايران، بيش از هر چيز در آن زمان، نگران آزادي، آسايش و رفاه خود بود و به همين خاطر به دليل محدوديت هاي رژيم شاه در اين جهات، مردم به قيام عليه رژيم دست زدند تا از آن جو اختناق به درآيند. با توجه به اين که بسياري از وقايع انقلاب اسلامي پيوند با آموزه هاي ديني مردم داشته است، آيا شما اين استدلال آنان را مي پذيريد و قيام مردم ايران را صرفاً قيامي ملّي مي دانيد يا اين که انگيزه هاي ديني را محرک قوي تري در اين زمينه مي دانيد؟ در اين زمينه با دوستان خود گفت و گو کنيد.

9. فرار شاه به خارج
 

گسترش، اعتراضات خياباني و خارج شدن کنترل کشور از اختيار مأموران رژيم، شاه را وادار ساخت تا در 26 دي ماه امور کشور را به شاپور بختيار واگذار کند و خود به نام معالجه و رفع خستگي راهي مصر گردد، غافل از اين که اين سفر بازگشتي به دنبال ندارد و پيروزي انقلاب اسلامي را تسريع مي بخشد. فرار شاه از ايران موجي از شادي در ميان مردم ايجاد کرد و اميد انقلابيون به پيروزي انقلاب اسلامي را افزايش داد.
از همين رو بود که در راهپيمايي عظيم روز اربعين حسيني، 29 دي ماه 1357، در تهران و ساير شهرها ميليون ها تن شرکت کردند و خلع شاه از مقام سلطنت و استقرار حکومت اسلامي را خواستار گرديدند. در بيانيه ي پاياني اين راهپيمايي حتي تشکيل شوراي انقلاب اسلامي ايران، که از سوي امام خميني رحمه الله مطرح شده بود، مورد تأييد قرار گرفت و حکومت بختيار غيرقانوني معرفي شد.136

10. ورود امام خميني رحمه الله به ايران و پيروزي انقلاب اسلامي
 

با فرار محمدرضاشاه از کشور، زمينه براي تحقق آرمان هاي امام خميني رحمة الله بيش از پيش فراهم گرديد. امام خميني رحمه الله که در آن زمان در پاريس در تبعيد به سر مي برد، سکان دار اصلي نهضت بود؛ به طوري که با نظر او، تعطيلات عمومي شکل مي گرفت، تحصّن هاي سراسري به وجود مي آمد، سربازان پادگان ها را ترک مي گفتند و تحولات بزرگ ديگر رخ مي داد. اين امر حاکي از آن بود که انقلاب اسلامي به مرحله ي پويايي خود رسيده است و از اين روست که بايد رهبر نهضت خود را به ياران خويش در ايران برساند و مقدمات برچيده شدن حکومت طاغوت و زمينه سازي تشکيل حکومت اسلامي را فراهم کند.
پرسنل هوايي تصميم مي گيرند با هواپيماي اختصاصي امام را از پاريس به تهران منتقل کنند، ولي دولت مانع مي شود. مخالفت دولت با ورود امام به ايران، بازتاب گسترده اي داشت و در اطراف فرودگاه اجتماعات بزرگ اعتراض آميز شکل گرفت. در واقع، بعد از تصميم امام به بازگشت به ايران و مخالفت رژيم پهلوي اين مسأله در رأس همه مسايل قرار گرفت و اولين خواست اجتماعات بزرگ گرديد و در اين رابطه، مسجد دانشگاه تهران، به مرکز ثقل اين تقاضا تبديل شد. دامنه ي گسترده ي اعتراضات در نهايت،دولت بختيار را وادار ساخت تا فرودگاه هاي کشور را مجددا بازگشايي کند. سرانجام با تدبيرهاي ويژه اي، امام خميني رحمه الله در ميان اوج استقبال مردم در ساعت 9/30 روز 12 بهمن ماه وارد فرودگاه تهران شدند و در ميان جمع حاضر، در بهشت زهرا، سخنراني کردند و ماهيت غيرقانوني رژيم پهلوي را بيش از پيش روشن ساخته، خطوط آينده حرکت خود را ترسيم نمودند.
امام خميني رحمه الله (ره) در بخشي از سخنان انقلابي و افشاگرانه ي خود در بهشت زهرا فرمودند:
«و اما دولتي که ناشي مي شود ازيک شاهي که خودش و پدرش غيرقانوني است، خودش علاوه بر او غير قانوني است، و کلايي که تعيين کرده است غير قانوني است، دولتي که از همچو مجلسي و همچو سلطاني انشا بشود، اين دولت غيرقانوني است. اين ملّت حرفي را که داشتند در زمان محدرضاخان مي گفتند که اين سلطنت را ما نمي خواهيم و سرنوشت ما با خود ماست، حالا هم مي گويند که ما اين وکلا را غيرقانوني مي دانيم، اين مجلس سنا را غير قانوني مي دانيم، اين دولت را غيرقانوني مي دانيم. آيا کسي که خودش از ناحيه ي مجلس، از ناحيه ي مجلس سنا، از ناحيه ي شاه منصوب است و همه آن ها غيرقانوني هستند، مي شود که قانوني باشد؟ ما مي گوييم که شما غيرقانوني هستيد بايد برويد ... من بايد عرض کنم که محمدرضاي پهلوي، اين خائن خبيث رفت، فرار کرد و همه چيز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستان هاي ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحيه اقتصاد خراب کرد ... من دولت تعيين مي کنم! من تو دهن اين دولت ميزنم! من دولت تعيين مي کنم! من به پشتيباني اين ملت دولت تعيين مي کنم!»137
با ورود امام، گروه هايي از ارتش به انقلاب پيوستند و پس از چهار روز، ايشان دولت موقت را تعيين نموده، مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت برگزيدند. در اين مدت درگيري هايي ميان وفاداران به رژيم پهلوي و انقلابيون مسلمان به وجود آمد، اما در نهايت، در 22 بهمن، انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و رژيم پهلوي پس از 2500 سال حکومت شاهنشاهي در ايران جاي خود را به حکومت اسلامي اي داد که با حمايت و پشتيباني مردم تحقق يافت.
کساني را بيابيد که در صحنه هاي مبارزه با رژيم پهلوي حضور داشتند و از آنان بخواهيد از وقايع آن زمان براي شما بازگو کنند. به نظر شما، نقل تاريخ انقلاب اسلامي چه تأثيري مي تواند در تداوم آن داشته باشد؟ شما با شنيدن وقايع انقلاب اسلامي از زبان حاضران در صحنه، چه احساسي پيدا کرديد؟ اين احساس شما چه کمکي مي تواند به حفظ نظام جمهوري اسلامي بکند؟

11. خلاصه و نتيجه گيري
 

1. سال هاي 1356 و 1357 به دليل شکل گيري تجمعات گسترده اي داراي اهميت ويژه اي است؛ چرا که همين تجمعات زمينه ي پيروزي انقلاب اسلامي را بيش از پيش فراهم ساخت.
2. اين موج از انقلاب با شهادت آيت الله سيد مصطفي خميني، فرزند برومند امام خميني رحمه الله آغاز گرديد.
3. در پي درج مقاله توهين آميز در روزنامه اطلاعات به ساحت مقدس امام خميني رحمه الله، اعتراضات وسيعي شکل گرفت که قيام 19 دي مردم قم سرآغاز آن بود.
4. عيد فطر 1357 را بايد نقطه ي آغازين تجمعات گسترده ي ميليوني دانست. جمعه ي سياه نيزيکي از پيامدهاي تشکيل چنين تجمعاتي بود، که هرچند اين تجمع به خاک و خون کشيده شد، ليکن برگ برنده را در دستان انقلابيون قرار داد.
5. امام خميني رحمه الله به دليل محدوديت هاي فراوان رژيم بعث عراق، که در زمان تبعيدشان صورت مي گرفت، با تدبير خويش از عراق به پاريس هجرت نمودند و همين امر زمينه ي تماس آسانتر ايشان را با ساير انقلابيون فراهم ساخت و انقلاب اسلامي به خوبي در آن جا به جهانيان معرفي گرديد.
6. با آغاز حرکت هاي حسيني در ماه محرم، انقلاب اسلامي به نام حماسه عاشورا پيوند خورد و از آن پس، حرکت رو به رشد انقلاب اسلامي، شکل پوياتري به خود گرفت.
7. با گسترش اعتراضات خياباني، شاه مجبور به فرار از خاک ايران گرديد و به دنبال آن، زمينه ي ورود امام خميني رحمه الله به کشور فراهم گرديد و با ورود ايشان و نيز در سايه ي مقاومت هاي مردمي، انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد.
1. دواني، علي، نهضت روحانيون ايران، ج7و 8، و 9 و 10، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، چ2، 1377.
2. عاقلي، باقر، روزشمار تاريخ ايران از مشروطه تا انقلاب اسلامي، ج2، تهران: نشر گفتار، چ2، 1372.
3. قلي پور، جعفر، مواضع امام خميني رحمه الله در برابر نظام سياسي پهلوي و نهادهاي آن، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، چ1، 1382.
4. محمدي، منوچهر، مروري بر سياست خارجي ايران دوران پهلوي يا تصميم گيري در نظام تحت سلطه، تهران: نشر دادگستر و نشر ميزان، چ1، 1377.
5. مدني، سيد جلال الدين، تاريخ سياسي معاصر ايران، ج2، قم: دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه ي مدرسين حوزه ي علميه قم، چ3، [بي تا].
6. منصوري، جواد، سير تکويني انقلاب اسلامي، تهران: مؤسسه ي چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چ2، 1375.

پي نوشت ها :
 

128.قصص (28)، 5 و 6.
129.سيد جلال الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر ايران، ج 2، ص 319.
130.جواد منصوري، سير تکويني انقلاب اسلامي، ص 309.
131.علي دواني، نهضت روحانيون ايران، ج 7 و 8، ص 281.
132.همان، ج 1 و 2، ص 318.
133.همان، ج 7 و 8، ص 376.
134.همان، ج 7 و 8، ص 349.
135.سيد جلال الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر ايران، ص 401.
136.علي دواني، نهضت روحانيون ايران، ج 9 و 10، ص 141.
137.امام خميني رحمه الله، صحيفه ي امام(بيانات، پيام ها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعي و نامه ها)، ج 6، ص 13 - 16.
 

منبع: مصباح يزدي،محمدتقي،اانقلاب اسلامی و ریشه های آن ،قم،انتشارات موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)،1387